موردک و مشاهیر ایران زمین:
امیر کبیر...
میرزامحمد تقی خان فراهانی (امیر کبیر)...
****
«میرزا محمد تقیخان فراهانی»(زاده: ۱۱۸۶ اراک، درگذشته:۲۰ دی ۱۲۳۰ کاشان) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در زمان ناصرالدینشاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه قاجار، پدر تاجالملوک همسر مظفرالدینشاه قاجار و پدربزرگ محمدعلیشاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.
اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیانگذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوریهای نو به فرمان او در تهران پایهگذاری شد. همچنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی بهشمار میآید. سردار عزیز خان موکری داماد امیر کبیر و رهبر قشون ناصرالدین شاه بود. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست.
کودکی امیرکبیر:
میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در روستای هزاوه (از توابع اراک) متولد شد. پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. مادر امیر نیز فاطمه نام داشت و عمری طولانی داشت و مرگ هر دو فرزندش محمد تقی و محمد حسن را دید. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشیگری قائم مقام را به دستآورد.
ازدواج وفرزندان:
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» دختر حاج شهبازخان (عموی امیرکبیر) بود. به نوشته دکتر پولاک، امیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شده و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجان درگذشت. دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود که در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ (۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ ق) با وی ازدواج کرد. او دختر محمد شاه و مهد علیا بود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشته است بر میآید: از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.
امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان ساعد الملک مشهور به «امیرزاده» که با منورالسلطنه دختر فرمانفرمای بزرگ ازدواج نمود و دو دختر که نام یکی از آنها سلطانه ثبت شده است. از عزت الدوله نیز دو دختر داشت که یکی «تاج الملوک خانم» و دیگری «همدم الملوک خانم» نام داشتند.
دولتمردی وصدارت:

نخستین ماموریت سیاسی میرزا تقی خان این بود که پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به عنوان منشی همراه خسرو میرزا به نزد تزار روسیه برود. وی در این سفر در سال ۱۲۴۴ هجری قمری حدود ۲۲ سال داشت. ماموریت دوم وی یک ماموریت تشریفاتی بود که در زمانی که وزیر نظام آذربایجان بود به همراه ناصر الدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد. نخستین ماموریت سیاسی مهم امیر ریاست هیات نمایندگی ایران در کنفرانس ارزنه الروم در سال ۱۲۵۹ برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی بود. این ماموریت دو سال به طول انجامید.[۸]
محمد شاه در شب شنبه چهارم سپتامبر ۱۸۴۸ میلادی فوت کرد. کاردار سفارت انگلیس با فرستادن پیکی این خبر را به ناصر الدین میرزا در تبریز رساند. میرزا فضلالله نصیرالملک پیشکار ناصر الدین شاه در مهیا نمودن مقدمات حرکت شاه به تهران درماند و میرزا تقی خان مامور به این کار شد.
میرزا تقی با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی همراه شاه راهی تهران شد. شاه پس از شش هفته به تهران رسید. میرزا تقی خان برای حفظ شأن شاه جوان از آمدن چند تن از دوستان نزدیک شاه به تهران جلوگیری کرد و دلیل وی این بود که این افراد با ناصر الدین میرزا از کودکی مانوس بودهاند و احترام مقام جدید وی را رعایت نخواهند کرد. در این مدت مهد علیا در تهران مشغول هماهنگی با سفارت انگلیس برای به قدرت رساندن افراد مورد نظرش بود و میرزا آقا خان نوری که به قم تبعید شده بود را به تهران فراخواند. میرزا نصرالله صدر الممالک که خود را نامزد اصلی صدارت میدانست در منزل حاجی میرزا آقاسی منزل کرده بود و مشغول دسیسه چینی علیه میرزا تقی خان بود. اما شاه که به تهران رسید بلافاصله میرزا تقی خان را به مقام صدارت برگزید و لقب امیر کبیر را به وی اعطا کرد.
شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ ناصرالدین شاه بر تخت نشست و امیر نظام را به صدارت اعظمی تعیین کرد. عین فرمان شاه چنین است:
ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسوول هر خوب وبدی که اتفاق میافتد می دانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. به جز شما به هیچ کس دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.
نخستین آشوبی که از سوی مخالفین وی در تهران بر پا شد، شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارگ در تهران تنها چهار ماه و نیم پس از صدارت وی بود که به تحریک برخی از درباریان انجام شد. در این آشوب دو هزار و پانصد سرباز آشوب گر خانه امیر را محاصره کرده و خواستار عزل وی شدند. روز بعد بین محافظین خانه امیر و سربازان درگیری ایجاد شد که موجب کشته شدن دو تن از محافظین شد. امیر به خانه میرزا آقاخان نوری رفت و فتنه با وساطت چند کس از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست. در این آشوب مردم تهران به حمایت از امیر برخاستند و دکان ها را بسته و به مقابله با یاغیان پرداختند.
امیر برای انتظام ارتباط با کشورهای دیگر به ویژه اروپاییان اهمیت زیادی قایل بود. وی میرزا محمدعلی خان شیرازی را به وزارت خارجه گماشت و از سفرای خارجی خواست از این پس تمام مکاتباتشان مستقیماً با وزیر خارجه باشد و از رجوع مستقیم به شاه یا صدر اعظم خودداری کنند. امیر در لندن و سنت پترزبورگ سفارتخانه دایمی ایجاد کرد. امیر برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیاتی از مترجمین ایجاد کرد که میرزا ملکم خان یکی از معروفترین این افراد است.
تاسیس مدرسه دارالفنون:
مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسهٔ جدید ایران بود. شاهزادگان قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانشهای مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده میشد و بسیاری از معلمهای آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفتهای میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.[نیازمند منبع].
نشر روزنامه وقایع اتفاقیه:
اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی (برابر با ۷ فوریه ۱۸۵۱ میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق میگرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصبها، اعطای مقامها، نشانها و امتیازات چاپ میشد. در برخی شمارهها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ میرسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ میرسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود. کمتر از یک سال بعد از انتشار اولین شماره، در شماره ۴۹ این روزنامه خبر تحریفشدهای درباره مرگ امیرکبیر منتشر شد.
رسیدگی به وضع مالیه:
امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه برخاست. او دستور داد دریافتیهای بیحساب و مواجب بیجهتی که از دستگاههای دولتی میگرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بیحسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمیدادند، امیر تیول آنها را ضبط کرد.
در دوره صدارت حاجی میرزا آقاسی وضعیت مالی دولت به هم ریخته و خزانه خالی بود. پولهای نقد خزانه نصیب عدهای خاص از درباریان و روحانیون مستمری بگیر میشد و نصیب دیگران براتهای بی اعتبار بود. زمانی که امیر به قدرت رسید حجم این براتهای معوقه بسیار زیاد بود. امیر اطلاعات مالی و مالیاتی را به روز رسانی کرد (اکثر از دفاتر مالیاتی بر اساس اطلاعات زمان کریمخان زند نوشته شده بودند). امیر برخی از مستمریها را قطع کرد و برخی را کاهش داد. براتهای معوقه را به قیمت پایینتر نقد کرد و دستور داد دیگر چنین براتهای بی اعتباری صادر نشود.
رقم خالص در آمد کشور در آخرین سال صدارت امیر کبیر نزدیک به سه میلیون تومان بود و بیشترین عایدی مالیاتی نیز مالیات آذربایجان به مقدار ۶۲۰ هزار تومان بود. در همان سال مجموع مخارج دولت در حدود دو میلیون و ششصد هزار تومان بود. او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.
در اغلب دورههای حکومتی در ایران امرا و دیوانیان و سربازان قشون به جز مالیات، اموالی را تحت عنوان هدیه و انعام و سیورسات و آذوقه و مژدگانی از مردم مطالبه میکردند. به جز این موارد رشوه نیز جزو مداخل دیوانیان بود. امیر کبیر پس از سامان دادن به وضعیت مالی کشور و برقراری مواجب منظم برای عمال دولتی دستور ممنوعیت دریافت هر نوع وجه غیر قانونی را صادر نمود. تا پیش از دوره حکومت امیر مامورین دولتی و لشکریان در هنگام عبور از نواحی آذوقه خود را از مردم مطالبه میکردند و گاهی نیز اقدام به مصادره اموال مردم مینمودند. امیر این رسم را که طلب سیورسات نامیده میشد ممنوع کرد و در چند مورد از جمله در مورد تعدیات توپچیان آذربایجانی و سربازان قصر شیرین دستور به تنبیه متخلفین و ئرداخت خسارت از اموال ایشان نمود. این موارد برای آگاهی عموم و تشویق آنها به گزارش تخلفات در روزنامه دولتی انتشار مییافت. به دستور امیر ماموریتهای دولتی باید به حکم دولت انجام میشد و دولت هزینه انجام ماموریت را به مامور میپرداخت و مامور موظف بود آذوقه اش را به قیمت روز در طول مسیر خریداری کند. از خصوصیات مهم امیر کبیر این بود که حتی از کسی هدیه هم نمیپذیرفت و به دولتیان نیز چنین دستور داد که حتی هدیه نیز از کسی نپذیرند تا کسی دستاویزی برای رشوه نداشته باشد.
نحوه قتل:
اطرافیان ناصرالدینشاه با کوشش فراوان(مست کردن ناصرالدین شاه) توانستند حکم قتل وی را بگیرند.
چاکر آستان ملائک پاسبان، فدوی خاص دولت ابد مدت، حاج علی خان پیشخدمت خاصه، فراشباشی دربار سپهر اقتدار مأمور است که به فین کاشان رفته، میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید. و در انجام این مأموریت بین الاقران مفتخر و به مراحم خسروانی مستظهر بوده باشد.
صبح آنروز خبر آوردند که پیکی از تهران خواهد رسید که فرمان وزارت امیر و خلعتی شاه را میآورد. عزت الدوله البته باز هم نگران بود و خبر را باور نداشت. امیر اما به حمام رفت. شاید خبر رسیدن خلعت را باور کرده بود. علی خان فراش که به باغ فین رسید چاپار دولتی را در کنار در حمام دید که منتظر امیر بود که از حمام خارج شود و پاسخ نامهای را از وی بگیرد. علی خان فراش دست وی را گرفت و با خود به حمام برد که وی زن امیر را از آمدنش مطلع نکند. مامورانش در دیگر حمام را مسدود کردند. امیر با حق نعمتی که بر علی خان داشت پرسید شما چرا مامور اینکار شدید. امیر خواست عزت الدوله را ملاقات کند و نزد وی وصیت کند اما علی خان نپذیرفت.
سرانجام امیرکبیر در روز ۲۰ دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به قتل رسید. رگهای دست و پاهایش را گشودند و پس از مدتی خونریزی علی خان فراش به میر غضب اشارهای کرد. میرغضب با چکمه به میان دو کتف امیر کوبید. چون امیر به زمین در غلطید دستمالی در گلویش کرد تا جان داد. فراش به سرعت برخاست و گفت دیگر کاری نداریم. وی و همراهانش با اسبان تند رو به تهران بازگشتند.
سال مرگ او، ۱۲۶۸، را به حساب ابجد در یک گفتگو بیان کردهاند. اولی میپرسد: «کو امیر نظام» و دومی جواب میدهد «مردی بزرگ تمام شد»
محل دفن:
کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند. به روایت میرزا محمد جعفر خان حقایق نگار خورموجی در کتاب مشهور حقایقالخبار ناصری روز بعد از قتل جسدش را در گورستان «پشت مشهد» کاشان به خاک سپردند. چند ماه بعد، به اصرار همسرش عزتالدوله کالبدش را به کربلا منتقل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین باز میشد به خاک سپردند.
بر دیوار آرامگاه وی در کاشان این ابیات نوشته شدهاند:
<نادانی شه گرفت دامان امیر><تا نیشتر آمد به رگ جان امیر>
<بربست سعادت را بروی ما در><بگشودچو جوی خون ز شریان امیر>
********************************
پروفسور محمود حسابی
***************
زندگینامه[ویرایش]
محمود حسابی در سال ۳ اسفند ۱۲۸۱[۲] (۱۳۲۱ ه. ق) در تهران از پدر و مادر تفرشی زاده شد.[۱] پدرش سید عباس معزالسلطنه و مادرشگوهرشاد حسابی هر دو اهل تفرش و از سادات تفرش بودند.
او چهار سال اول دوران کودکیاش را در تهران سپری نمود. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن، در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد. در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی را نزد مادرش فرا میگرفت. او قرآن و دیوان حافظرا از حفظ میدانست. او همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت. حسابی با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنا بود. او در نواختن ویولن و پیانو مهارت داشت. وی در چند رشته ورزشی نیز موفقیتهایی کسب کرد، از جمله کسب مدرک نجات غریق در رشته شنا در دوران نوجوانی در بیروت.[۹][۱۰] محمود حسابی در ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۱ هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو درگذشت. آرامگاه (خانوادگی) وی در شهر تفرش قرار دارد.[۱۰][۹][۱۱]
همچنین وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران یکی از کشتیهای ناوگان ایران را به نام دکتر حسابی نام گذاری کرده است.
تحصیلات[ویرایش]
شروع تحصیلات متوسطه او همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت. پس از آن در کالج آمریکایی بیروت به تحصیلات خود ادامه داد. در سن ۱۷ سالگی لیسانس ادبیات، و در سن ۱۹ سالگی لیسانسبیولوژی را اخذ نمود. پس از آن در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فرانسوی مهندسی در بیروت فارغالتحصیل شد. در آن دوران با اشتغال در نقشهکشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک میکرد. او همچنین در رشتههای پزشکی، ریاضیات و ستارهشناسی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت.
حسابی در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشتهٔ فیزیک به تحصیل و تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۲۷ میلادی در سن ۲۵ سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را، با ارائهٔ رسالهای تحت عنوان «حساسیت سلولهای فتوالکتریک»، با درجه عالی دریافت نمود.[۹][۱۰][۱۱][۱۲]
- لیسانس ادبیات از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۲۹۹ ه. ش)
- لیسانس مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فرانسوی بیروت (۱۳۰۱ ه. ش)
- لیسانس ریاضیات، ستارهشناسی و زیستشناسی از دانشگاه آمریکایی بیروت (۱۳۰۳ ه. ش)
- لیسانس مهندسی برق از دانشکده برق پاریس (۱۳۰۴ ه. ش)
- لیسانس مهندسی معدن از مدرسه عالی معدن پاریس (۱۳۰۵ ه. ش)
- دکتری فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه (۱۳۰۵ ه. ش)
مناصب سیاسی[ویرایش]
وی در سال ۱۹۵۷ به عنوان سناتور انتصابی[۱۳]تهران وارد دوره چهارم مجلس سنای ایران شد. وی همچنین وزیر آموزش و پرورش کابینه محمد مصدق در سالهای ۱۹۵۱–۱۹۵۲ بودهاست.[۷]
فعالیتهای شغلی و اجتماعی[ویرایش]
دکتر حسابی با وجود امکان ادامه تحقیقات در خارج از کشور، به ایران بازگشت و به پایهگذاری علوم نوین و تأسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی،[۱۴] دانشکدههای فنی و علوم دانشگاه تهران، نگارش دهها کتاب و جزوه و راهاندازی و پایهگذاری فیزیک و مهندسی نوین پرداخت.[۹][۱۰]
اقدامات علمی و اجرائی[ویرایش]
- اولین نقشهبرداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه به بوشهر)[۱۵][۱۶]
- اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به دربندسر (شمشک))[۱۷]
- پایهگذاری اولین مدارس عشایری کشور[۱۸][۱۹][۱۶]
- پایهگذاری دارالمعلمین عالی (دانشسرای عالی)[۲۰]
- ساخت اولین رادیو در کشور[۱۵][۲۰]
- راهاندازی اولین آنتن فرستنده در کشور[۱۷]
- راهاندازی اولین مرکز زلزلهشناسی کشور[۱۷]
- راهاندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور[۱۷]
- راهاندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران[۱۵][۲۱]
- محاسبه و تعیین ساعت رسمی ایران[۲۲]
- پایهگذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران، به نام بیمارستان گوهرشاد[۱۶]
- شرکت در پایهگذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی[۱۶]
- تدوین اساسنامه طرح تأسیس دانشگاه تهران[۲۳]
- پایهگذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران[۲۰]
- پایهگذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران[۲۰]
- پایهگذاری شورای عالی معارف[۱۷]
- پایهگذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران[۱۷]
- پایهگذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازهگیری فواصل گامهای موسیقی ایرانی به روش علمی[۱۷]
- پایهگذاری انجمن موسیقی ایران و مرکز پژوهشهای موسیقی[۱۷]
- پایهگذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی[۱۷]
- پایهگذاری مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران[۱۵][۲۰]
- پایهگذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران[۲۴]
- پایهگذاری سازمان انرژی اتمی ایران[۱۵][۲۰]
- پایهگذاری اولین رصدخانه نوین در ایران[۲۵]
- پایهگذاری مرکز مدرن تعقیب ماهوارهها در شیراز[۲۰][۱۶]
- مشارکت در پایهگذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان[۱۶]
- پایهگذاری کمیته پژوهشی فضای ایران[۲۵]
- ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)[۲۳][۱۶]
- تدوین اساسنامه و تأسیس موسسه ملی استاندارد[۱۶]
- تدوین آییننامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت[۲۵]
- پایهگذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الکترونیک، فیزیک، فیزیک اپتیک، هوش مصنوعی)[۲۵]
- راهاندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در کشور[۲۵]
- ایجاد اولین کارگاههای تجربی در علوم کاربردی در ایران[۲۵]
- ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در کشور[۲۵]
- تأسیس واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (۱۳۶۱)[۲۵]
- تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی ایران ۱۳۶۰[۲۶]
جوایز و افتخارات[ویرایش]
- ۱۳۴۹ - دریافت عنوان «استاد برجسته دانشگاه تهران»[۲۷]
- ۱۳۶۵ - برگزاری کنفرانس سالانه فیزیک ایران در ۱۳۶۵ در گرامیداشت محمود حسابی[۲۷]
- نشان لژیون دونور فرانسه[۲۷][۲۸][۲۹]
طرح تأسیس دانشگاه تهران[ویرایش]
حسابی نخستین رئیس دانشکده فنی، پس از تأسیس دانشگاه تهران بود. در مورد نقش دکتر حسابی در تأسیس دانشگاه تهران عقاید مختلف و متقاوتی وجود دارد.
مهدی خزعلی به نقل از وی مینویسد:
- جهت تأسیس دانشگاه تهران با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» من عرض کردم: «دکتر و مهندسها که برای تحصیل به فرنگ میروند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.»
- متاثر از کوته فکری وزیر معارف از دفتر وزیر خارج شدم، دوستی که آزردگی مرا دید برای تسلی خاطر گفت من میتوانم از رضا شاه برایت وقت ملاقات بگیرم. وقت ملاقات با رضا شاه تعیین شد، برای او طرح تأسیس دانشگاه تهران را شرح دادم و شاه پرسید «که چه شود؟» عرض کردم به جای آنکه جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضا شاه باز پرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جادهها و راهآهن را آلمانها میسازند مهندسین خودمان بسازند و...» رضاشاه بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید به مجلس میگویم رای بدهد! و من از همان شب شروع به نگارش طرح دانشگاه کردم. فردای آن روز از دربار به در خانهام آمدند، تعجب کردم که با من چه کار دارند، دیدم یکصد هزار تومان پول فرستادهاند که اعلیحضرت فرمودهاند، کارتان را شروع کنید و طرحتان را نیز بنویسید. این همان مبلغ خرید زمین دانشگاه تهران بود و کار ساخت و ساز همزمان با نوشتن طرح آغاز شد.[۳۰][۳۱]
دکتر ضیاء موحد در مصاحبهای ادعای نقش دکتر حسابی در تأسیس دانشگاه تهران را کذب محض میداند.[۳۲] درباره دکتر محمود حسابی غلو های بسیار شده است ،این غلو ها در حدی است که عده ای از مقامات ایران تقاضا کرده اند نام ایشان را از کلیه مکان ها و موسسات بر داشته شود .هیچ سندی وجود ندارد که دکتر حسابی شاگرد انیشتن بوده است ،باحتمال بسیار زیاد ایشان حتی یک ساعت هم شاگرد انیشتن نبوده است . دکتر محمود حسابی هیچ تعریفی هم از جهان سوم نکرده است. تعریفی که بایشان نسبت می دهند اولین بار توسط دکتر محمد حسین پاپلی یزدی استاد دانشگاه تربیت مدرس که مدتی در داشگاه سوربن تدریس می کرده است در فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره ٦١ تابستان ١٣٨٠چاپ شده است .
موزه دکتر حسابی[ویرایش]
اندک زمانی پس از مرگ حسابی در سال ۱۳۷۲، خانه او تبدیل به موزهای شد که در آن وسایل شخصی، مدارک علمی و تحصیلی، نشانها و تقدیرنامهها و عکسهای قدیمی و متن نطقها و نوشتهها در آن به نمایش گذاشته شدهاست. این موزه در خیابان تجریش، خیابان مقصودبیک قرار دارد.[۳۳] که در گذشته چهارراه حسابی نامیده میشد.[۳۴]
بحث پیرامون جایگاه علمی فرهنگی[ویرایش]
پس از مرگ حسابی، در رسانههای ایران مطالبی غلوآمیز[۳۵] در خصوص آثار و جایگاه علمی وی و ارتباط وی با دانشمندانی چون آلبرت اینشتین منتشر شده است که مورد انتقاد برخی قرار گرفته است. از این مطالب میتوان برای نمونه به طرح مسائلی چون همکاری و ارتباط وی با آلبرت اینشتین و مقاله مشترک آن دو، تنها شاگرد ایرانی اینشتین بودن، بزرگترین فیزیکدان ایران بودن، مرد علمی سال بودن، دارا بودن نظریهای نوین و اثبات شده در علم فیزیک و تحصیل همزمان و تخصص در رشتههای مختلف اشاره کرد. همچنین دیدگاه وی دربارهٔ زنان (مانند الزام مادرش به حجاب کارکنان درمانگاه گوهرشاد[۳۶] و امتناع از اعطای بورس تحصیلی به آلینوش طریان[۳۷]) نقد شده است.[۳۸]
ایرج حسابی فرزند دکتر حسابی در مصاحبهای به مکاتبات پدرش با فیزیکدان زن فرانسوی و برنده نوبل فیزیک بنام دکتر لولا اشاره میکند درحالیکه تاکنون تنها دو فیزیکدان زن موفق به دریافت نوبل فیزیک شدهاند که درمیان آنها نام چنین شخصی وجود ندارد.[۳۹][۴۰]
برخی از چهرههای دانشگاهی مانند رضا منصوری[۴۱][۴۲][۸] مهدی زارع[۴۳][۴۴] و ضیاء موحد[۴۵] مبالغه دربارهٔ او را نکوهیدهاند. برخی نیز مانند مهدی گلشنی ضمن نکوهش غلوهای زیاد دربارهٔ وی و البته نکوهش نقدهای تند، وی را فیزیکدانی متفکر دانستهاست.[۴۶] ناصر مقبلی، استادیار و دستیار محمود حسابی نیز، خدمات حسابی را در پیشرفت و به روز کردن سپهر علمی ایران بسیار ارزنده شمرده و تلاش برای حفظ یاد او را درست میداند.[۴۷]
ایرج حسابی پسر محمود حسابی این نقدها را رد کرده است.[۴۸] وی در مصاحبهای گفته است که پدرش هیچ عکسی با آلبرت اینشتین ندارد.[۳۶] در هر صورت پسر دکتر حسابی سعی کرده است از پدرش یک اسطوره بسازد ،تلاش های پسر چهره پدر را در حد بسیار زیادی مغشوش کرده است
آثار[ویرایش]
آثار به جای مانده از محمود حسابی در زمینههای فیزیک، زبان فارسی و پژوهشهای فرهنگی شامل ۲۱ کتاب و مقالهاست. برخی از مهمترین آثار وی عبارتند از:[۴۹]
- کتابهای فیزیک دبیرستان ۱۳۱۸.[۵۰][۵۱][۵۲]
- کتابی در تفسیر امواج دوبر در شش رساله، دانشگاه تهران ۱۹۴۶.[۵۳]
- مقاله ذرات پیوسته، در نشریه آکادمی علوم آمریکا ۱۹۴۷.[۵۴]
- مقاله اثبات نظری بیشتر بودن جرم ذرات شارژ شده به وسیله نور نسبت به الکترون (پیشنهاد تفسیر قانون جاذبهٔ عمومی نیوتون و قانون میدان الکتریکی ماکسول)، گزارش نشریه انجمن فیزیک آمریکا ۱۹۴۸.[۵۵]
- مقاله مدل ذرات بینهایت گسترده، نشریهٔ فیزیک فرانسه ۱۹۵۷.[۵۶]
- کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران ۱۳۴۰.[۵۷]
- رساله نظریه ذرات بینهایت گسترده، دانشگاه تهران ۱۹۷۷.[۵۸]
- «وندها و گهواژههای فارسی» ۱۳۶۸
- «فرهنگ حسابی» (انگلیسی به فارسی) ۱۳۷۲
شما نیز میتوانید نوشته ها واشعارخود درباره مشاهیر وشاعران ایران زمین
را برای ما بفرستید. تا با نام شما در این پست قرار دهیم.
- ۹۴/۰۵/۰۷